اصول کوچینگ گشتالت

اصول کوچینگ گشتالت

 

 

بعد از خوندن این مقاله میتونین به این سوالات جواب بدین:

- منظور از گشتالت و کوچینگ گشتالت چیست؟

- چرا از رویکرد گشتالت در جلسات کوچینگتون استفاده کنید؟

- اصول گشتالت چیه؟

- چرا گشتالت بر اینجا و اکنون تمرکز داره؟

- چرا نباید فقط روی موضوع مراجع تمرکز کنیم؟

-  نمونه ی جلسه ی کوچینگ گشتالت به چه صورته؟

 

تا حالا شده، مراجعتون با شوق برنامه‌ریزی کنه اما هفته‌ی بعد بگه اون کار رو انجام نداده و یا حتی بخاطر انجام ندادن کار‌ها، بعد از مدتی، جلسات کوچینگ رو کنسل کنه؟ یا اینکه ندونه چرا کار‌هاش رو انجام نمی‌ده و به دلایل و موانع مبهمی در مسیرش اشاره کنه؟!

 

enlightenedیکی از دلیل‌های انجام ندادن اقدام، طراحی نامناسب برنامه هست که به دلیل نبود آگاهی کل و عدم توجه به بستر اینجا و اکنون رخ میده.

 

گشتالت رویکردی هست که می‌تونه برای حل این مسئله کمک زیادی کنه.

 

چرا از کوچینگ گشتالت استفاده کنید؟
این روش به مراجع کمک می‌کند تا تجربه خود و محیط اطرافش را کاملتر درک کند. مثل دیدن همه‌ی قطعات پازل و کنار هم قرار دادن آن که تصویر بزرگ و داستان اصلی را به ما نشان می‌دهد.


یه نکته ی مهم درباره ی گشتالت اینه که گشتالت یک مسیر فرمولی مانند مدل grow نیست که به ترتیب کار کنید، بلکه رویکردی انعطاف‌پذیر و با سازگاری خلاق در لحظه هست که باعث کاربردی بودنش در شرایط و مراجعین  متنوع میشه، گام به گام نبودن گشتالت ممکنه باعث شه  فهمیدنش مقداری پیچیده باشه، اما اگر در یادگیری اون استمرار و تاب‌آوری داشته باشید، مزایای بسیار زیادی در حوزه کوچینگ فردی، سازمانی و تیمی رو بهتون می‌ده و موهبت های مختلفی مثل خودآگاهی عمیق تر، فهم و حل تعارضات پیچیده، تصمیم گیری و حل مسئله خلاق و کمک به عملگرایی داره.


گشتالت درباره‌ی چیست؟
گشتالت بر این باور هست که تغییر تنها هنگامی رخ می‌دهد که مراجع، آگاهی و پذیرش از خود اکنون و اینجاش را داشته باشد و تنها بعد از آگاهی و پذیرش اینجا و اکنون خود و بستر context، تغییر و رشد رخ می‌ده. در واقع از نظر گشتالت، ظرفیت رشد و تغییر وابسته به ظرفیت آگاهی برای پذیرفتن خود اکنون و اینجاست.

 

 


منظور از کل چیست؟

گشتالت به دنبال فهم کل whole configuration است. کل بر اساس نوع تعامل میان اجزای سازنده در بستر context و نوع معناسازی ذهن ما ایجاد می‌شود. برای درک بهتر به این مثال توجه کنید.


مثال:

اجزای سازنده: گل،درخت،چمن، بوته

بستر: روی دیوار باشند

بستر: روی زمین باشند

مفهوم کل که به ذهن می آید: یک تابلو نقاشی یا عکس یا پوستر احتمالا هست.

مفهوم کل که به ذهن می آید: یک باغ یا باغچه  یا پارک احتمالا هست.

 

 

منطور از آگاهی چیست؟

انسان یک سیستم زنده هست به این معنی، که تمام بخش‌های مختلف زندگی او روی یکدیگر تأثیر‌گذار و تأثیر‌پذیر هستند برای همین در جلسات کوچینگ به جای تمرکز بر موضوع بر روی کل مراجع تمرکز میشه.

 

آگاهی در گشتالت سه بخش دارد که برای راحتی فعلا آن‌ها را تفکیک نمی‌کنیم، هر جا کلمه‌ی آگاهی را در این متن دیدید، یعنی دنیای درونی فرد مانند افکار، حس‌های بدن، احساسات و رفتار‌ها و همچنین دنیای بیرونی  که شامل محیط اطراف می‌شود، چون انسان در انزوا و خلاء زندگی نمی‌کند و از محیط اطراف خود Enviroment مانند دوستانش، محیط کارش و همچنین بستر شرایط context ( بطور مثال فرد مجرد با زمانی که صاحب فرزند می‌شود بستر و شرایط کاملاً متفاوتی دارد، یا شرایطی که فرد با دوستش دعوایش شده با شرایطی که همه چیز عادیست متفاوت است و غیره)، تأثیر‌گذار و تأثیر‌پذیر است.

در واقع تعامل دنیای درون و بیرون به صورت تبادل دینامیک است که در آن جهان درونی و بیرونی تجربیات و ادراکات فرد را شکل می‌دهد.

 

 

مراجعین به شکل‌های مختلفی، ممکن است از آگاهی از اینجا و اکنون اجتناب کنند تا از مواردی مثل درد ناشی از واقعیت‌های موجود خود اجتناب کنند. برای حل این چالش، کوچ گشتالت از ابزار‌ها و روش‌های متنوع مانند استفاده از خود به عنوان ابزار، متافور‌ها، صندلی خالی، تمرینات اغراق‌آمیز، آگاهی از احساسات بدنی و جسمی و فعالیت‌های خلاقانه برای کشف زوایای مختلف استفاده می‌کند تا به تجربه مراجع از خود و از محیطش تا بیشترین حد ممکن نزدیک شوند (صلاحیت ۵).

 

 

برای پیاده‌سازی گشتالت در جلسات، لازم است اصول آن را یاد بگیرید. برای پیچیده نشدن مقاله، تنها به مرور کلی برخی از اصول در گشتالت اشاره می‌شود.


اصول principle در گشتالت:

کل نگری: کل معادل جمع اجزای سازنده نیست بلکه حاصل نوع تعامل و ارتباط میان اجزای سازنده در بستر و بر اساس نوع معناسازی ذهن فرد است. مانند مثال باغ و تابلو نقاشی.


یک مثال دیگر: این متن با غلط تاپیی توشنه شدو، اما شما به دللی الگوی معنایی که از مفهوم کل در ذهنتان وجود داشته، با وجود غلط املایی بازهم معنای کل جمله را فهمیدید.

به همین دلیل در جلسات کوچینگ، کوچ به تمام جنبه‌های زندگی، فرد و محیط در اینجا و اکنون توجه می‌کند نه فقط به موضوع/ دغدغه مراجع. (مانند توجه به حرکت پای مراجع در مثال یک که در ادامه مقاله آورده شده است). 


آگاهی اینجا و اکنون: آگاهی از اینجا و اکنون سنگ بنای تغییر است. مراجعین با آگاهی بیشتر از بدن، احساسات، افکار، تجربیات در اینجا و اکنون خود، (به جای تمرکز بر گذشته و آینده)، می‌توانند به طور ارگانیک به سمت تغییر حرکت کنند.

 

تئوری متناقض تغییر: این نظریه نشان می‌دهد که تغییر در ابتدا با پذیرفتن اکنون خود صورت می‌گیرد چون تغییر واقعی ناشی از خودآگاهی عمیق‌تر و پذیرش واقعیت فعلی است.

 

ایجاد رابطه مؤثر: هم آفرینی یک رابطه‌ی امن، عمیق و قابل اعتماد بین کوچ و مراجع بسیار حیاتی است زیرا بدون آن، فضا مناسب برای گفت و گوی گشوده و به دور از سانسور و کاوش عمیق تجربیات در حوزه‌های مختلف ممکن نیست. همچنین در رابطه مؤثر، کوچ می‌تواند از خود به عنوان ابزار استفاده کند و از تجربیات تعامل خود با مراجع در جهت تسهیل آگاهی کمک بگیرد.

نکته مهم: در گشتالت بسیار بیشتر از سایر رویکرد‌های کوچینگ، لازم است که کوچ رابطه خوبی با خود داشته باشد. (کوچی که با خود رابطه‌ی با کیفیتی ندارد، نمی‌تواند رابطه خوبی با مراجع نیز در لحظه برقرار کند).

 

نظریه میدان:
 مفهوم "میدان" شامل کل فضای زندگی و دنیای ادراکی انسان که شامل فرد و محیط اطرافش و تعامل میان آنهاست، می‌شود .

 B=f(P، E)  به این معنا، که رفتار فرد تابعی از محیط اطراف او و نیز خودش (افکار- احساسات- حس‌های بدن- ارزش‌ها- فعالیت‌های ذهنی و غیره است).


Figure-Ground Perception سازمان شکل-زمین:
همین الان بدون چرخاندن سرتان، به اطرافتان نگاه کنین، چه چیز‌هایی می‌بینید؟ چه صدا‌هایی می‌شنوید؟ چه بو‌هایی را می‌توانید استشمام کنید؟ چه چیز‌هایی را بدون تکان دادن دستتان لمس می‌کنید؟

چیز‌هایی زیادی برای توجه وجود دارد، ذهن بر اساس نیاز و اولویت به یک مورد توجه (figure) و باقی چیز‌ها (ground)را کمرنگ می‌کند.

فرض کنید که شما به یک جشن تولد دعوت شده‌اید و هنگامی که وارد مهمانی می‌شوید به دنبال دوست خود می‌گردید. در این لحظه، دوستی که در میان جشن به دنبال او هستید و توجه‌تان را صرف او کرده‌اید FIGURE نام دارد و باقی فضای مهمانی GROUND نام دارد.

 

یک مثال دیگر: هنگامی که شما گرسنه باشید و به دلیل گرسنگی به رستوران‌های مختلف توجه می‌کنید. رستوران FIGURE و باقی موارد در صحنه، GROUND هستند.

 


کاوش ارتباط میان FIGURE (تمرکز فعلی) و GROUND  (زمین مانند روابط، حوزه‌های مختلف زندگی، باور‌ها، اطرفیان و غیره ) به درک تأثیر‌گذاری آن‌ها بریکدیگر و آشکار شدن عوامل مؤثر پنهان کمک می‌کند. در طول جلسات کوچینگ، مراجعین توجه خود را بر اساس نیاز‌های خود به موضوعات FIGURE می‌دهند. توجه کنید که این‌ها دائماً در حال تغییر است و مهم است که کوچ به جای تمرکز صرف بر موضوع، نوع تعامل میان figure و ground را کاوش کند.

مثال سؤال:
این موضوع چه تأثیری در حوزه‌های دیگه زندگیت داره؟
این موضوع چه تأثیری روی اطرافیانت داره؟

 

 

یادگیری تجربی: از تکنیک‌های تجربه مستقیم موضوع مانند رول پلی‌ها، ایفای نقش، صندلی خالی و غیره برای آزمودن و تجربه کردن مستقیم در زمان حال به جای فقط صحبت کردن و مباحث انتزاعی استفاده میشود.

 

مثال هایی از گشتالت در جلسه کوچینگ

 

مثال عملی کوچینگ گشتالت ۱: ابزار مبالغه برای آگاهی بهتر

مراجع در جلسه سوم کوچینگ، با صدای آرام و وضعیت بدنی راحت از اینکه چه قدر همه چیز خوب است و اوضاع بر وفق مرداش پیش می‌رود صحبت می‌کند. کوچ متوجه می‌شود که با وجود صدای آرام، لحن آرام و وضعیت بدنی راحت، مراجع پای راست خود را با انرژی زیاد مرتباً تکان می‌دهد.

کوچ: اگر پای راست تو صدا داشت، الان، چه چیزی می‌گفت؟
مراجع: احتمالاً چیز‌های که من نمی‌گویم.smiley


کوچ: اگر پای تو الان به گفت و گوی ما ملحق می‌شد، چه حرف نگفته‌ای را بیان می‌کرد؟
مراجع با تصور اینکه پایش زبان دارد در این تمرین حرف های جدیدی مثل، من احساس نگرانی می‌کنم و دلم می‌خواهد که فرار کنم را می گوید، این مکالمه چندین دقیقه طول می‌کشد.

کوچ: شنیدن این حرف‌های پای راست، چه معنایی برای تو دارد؟


در این مکالمه، کوچ با توجه به بدن مراجع و ابزار مبالغه، مسیر بینش و آگاهی جدید برای مراجع را تسهیل کرد و مسیر جلسه به کل با این آگاهی جدید متفاوت شد.

 

مثال دیگر: نگاه
نسیم مدیر تیم تولید محتواست که اخیرا با اعضای تیمش دچار مشکل شده و نمیتونه با اون ها ارتباط موثری برقرار کنه و میگه که احساس میکنه کلا ارتباطش با تیمش قطع شده است.

 کوچ متوجه میشه که نسیم در طول صحبت درباره ی تیم به پنجره نگاه میکنه، با  کاوشگری و پرسش درباره ی نگاه او به بیرون و ارتباط آن با موضوع جلسه، مراجع متوجه میشود که در حال اجتناب از گفت و گوی مستقیم با تیمش برای  اجتناب از احساسات ناخوشایند و نگرانی اتفاقات احتمالی آینده است. 
 

اکنون که آگاهی و بینش های جدیدی ایجاد شد(صلاحیت 7)، اقدامات خلاق و موثرتری را برای بهبود روابط خود با تیم طراحی میکند و آن را آزمون و خطا میکند. (صلاحیت 8).

 

مثال علمی سوم: قدم زدن روی صحنه برای تیم
هفت عضو تیم فروش در یک شرکت موتورسازی در جلسه کوچینگ، میخواهند بتوانند با سایر بخش‌های کسب‌وکار بهتر کار کنند. آن ها این موانع را برای دست یابی به این هدف عنوان می کنند.
"تیم توسعه محصول به اندازه کافی با ما صحبت نمی‌کند"
"آنها انتظار دارند ما کسب‌وکار را جلو ببریم، اما آنچه را که لازم داریم در اختیار ما قرار نمی‌دهند"
"احساس حمایت نمی‌کنم و استرس دارم"
"ما به ندرت موفقیت‌هایمان را جشن می‌گیریم"

با استفاده از متافور نمایشی روی صحنه،  از هر فرد در تیم دعوت میشود تا یکی از "شخصیت‌های کلیدی این داستان" انسان یا غیره، را بازی کند. 
شخصیت‌ها شامل "تیم توسعه محصول"؛ "ما"؛ "آنها"؛ "انتظار"؛ "نیاز"؛ "حمایت"؛ و "موفقیت‌" است.

از هر شخصیت به نوبت دعوت می‌شود تا خودش مکانی را در اتاق، که حس میکند مناسب است انتخاب کند و به آن مکان برود (مثلا کنار در، یا گوشه اتقاق و..) و تجربه‌ای را که آنجا رخ می‌دهد، حس کند. سپس  به پرسش های کوچ پاسخ میدهند.


-انتظار( آن شخصیت) چه چیزی را تجربه میکند؟
-او چه احساسی دارد و در کجای بدنش آن را حس میکند؟
-دیدگاه او در مورد این موضوع چیست؟
-او به چه چیزی نیاز دارد؟

همانطور که اطلاعات از میدان feild بیرون می‌آید  آگاهی کل واضح تر میشود.


تمرین برای کوچ های که به دنبال استفاده از گشتالت هستند:
1-    به روش های مختلف، آگاهی اینجا و اکنون را در مراجع بیشتر کنید.
احساسات- زبان بدن- آگاهی بدنی- مایندفولنس-متافور-صندلی خالی-تمرین مبالغه و... به شما کمک می کند.


همچنین این پرسش ها در مسیر کوچینگ گشتالت موثر هست:

توجه کنید که سوالات در بستر جلسات کوچینگ لازم است تغییر داده شود

•    همین الان چه چیزی را تجربه میکنی؟
•    چه طور متوجه شدی که چنین احساسی داری؟
•    چه ناگفته ای در این اتاق هست؟
•    اگر خشم/ترس/غم... تو میتوانست صحبت کند، الان چه چیزی میگفت؟
•    کجا میتونه محل مناسبی برای دیدن بهتر این موضوع باشه؟
•    اگر به جای خود، الان جای آن فرد بودی (کسی که مراجع با او چالش دارد)، چگونه خودت را توصیف میکردی؟
•    این موضوع (figure) چگونه در کل زندگی شما (زمین) اثرگذاره؟
•    موقعیت الانت (زمین) چه تاثیری بر احساسات/ نوع نگاهت در مورد این موضوع  figure داره؟
•    شرایط زندگی الانت چه تاثیری روی نوع واکنشت به این موضوع داره؟ 
•    حال الانت چه تاثیری روی نگرشت به موضوع داره؟
•   همین الان در بدنت چه حسی داری؟ چه احساسی داری ؟ چه فکری داری؟ چه نیازی داری؟ 
•    تجربیات گذشته ات چطور میتونه بر واکنش ها و رفتارهای الانت تأثیر بذاره؟
•    چه  الگویی از گذشته ات هست که الان هم داره تکرار میشه؟
•    آگاهی از این الگو، چه تاثیری روی موضوع جلسه داره؟
•    حالا که از این تأثیرات آگاه هستی، چه انتخاب های متفاوتی میخوای انجام بدی؟
•    در این لحظه که در مورد این موضوع بحث می کنیم، بیشتر به چه چیزی داری فکر میکنی؟
•    اگر بخواهیم در حال حاضر یک رویداد مهم گذشته را دوباره توصیف کنیم، چه لحظه ای را انتخاب می کنی؟ چه احساسی رو الان درباره اش تجربه میکنی؟
•    این تجربه، چه تاثیری روی نگاهت به موضوع گذاشت؟ 
•    بر اساس آگاهی از بستر اینجا و اکنونت، بهترین اقدام چیه؟

 

Contact and Context: New Directions in Gestalt Coaching-

 

The Coaches' Handbook-
The Complete Practitioner Guide for Professional Coaches

-گشتالت درمانی انتشارات دانژه

 


نظرات (1)
  • سلام بسیارعالی بود ممنون از به اشتراک گذاری مقاله قابل استفاده بود سپاس

    • مرسی حمیده جان

در این قسمت نظر خود را با ما در اشتراک بگذارید